نقد، نظر، انتقاد و واکنشها به شمارهی پیشین در سرویسِ بازتاب منتشر میشود. برای اطمینان از پاسخ به مقالهای و درج آن در شمارهی بعدی، لطفا به نشانی ایمیل مجله و یا شناسهی تلگرامی همسرشت پیام مستقیم بدهید.
کاربری در توییتر نوشت: شما وقتی با ترنسفوبهایی مثل شادی امین و اعضای شش رنگ که از کلمات اف-تو-ام، ام-تو-اف، تغییر جنسیت و ترنسکشوال استفاده میکنن مصاحبه میکنی و مزخرفاتشون رو منتشر میکنی، نمیتونی خودت رو حامی افراد ترنس بدونی.
پاسخ همسرشت: سام عزیز بسیار خوشحالم که نظرت را با مجله همسرشت درمیان گذاشتی. گفتگوی دو سویهی افراد الجیبیتیکوییر به سعادت ما و کاهش آسیبها کمک میکند. از این که برای این گفتگو پا پیش گذاشتهای سپاسگزارم.
مجله همسرشت اجازهی انتشار مطالب الجیبیتیکوییرهراس را نخواهد داد و اگر چنین مفهومی در یکی از مقالات و یا داستانها و یا مصاحبههای مجله بود، لطفا با همسرشت در میان بگذار تا ضمن عذرخواهی، نسبت به خطای پیش آمده اقدام شود.
مجله همسرشت از ترنسفوبی اعضای شش رنگ اطلاعی در دست ندارد. شما میتوانید با ارائه منبع و ذکر دلیل، نسبت به الجیبیتیکوییرستیزیِ فرد یا افراد به ما اطلاع دهید تا مجله در بیانهای موضع رسمی خود را اعلام کند.
برای مثال: متن شادی امین، پاسخ ایشان به نقدیست که پیشتر سردبیر در وبلاگاش منتشر کرده بود. شادی امین به سردبیر اطلاع میدهد که پاسخی آماده کرده است و شایان میم به ایشان اطلاع میدهد نقد در پیششمارهی اول بازنشر داده خواهد شد. پس بر اساس اصول روزنامهنگاری، این جوابیه منتشر شد.
از این رو، از شما دعوت میکنم با نوشتن مقالهای ضمن تعریف خود از ترنسهراسی/ستیزی و ذکر نمونه، نسبت به روشنگری و آگاهسازی همهی ما اقدام کنید. شما میتوانید مطلب انتقادی خود را به نشانی hamsereshtmagazine@gmail.com تا 22ام هر ماه برای انتشار در شمارهی بعد بفرستید.
تا کنون مقالهای از ایشان به دست مجله همسرشت نرسیده است. ایشان در واکنش به این پاسخ در توییتر، لینکی به یک صفحهی اینستاگرام دادند که انتقادات و افتراهایِ پیشتر رد شده در دادگاه آنتاریو، در آن بازنشر شده بود. این مجله تمایلی به بازنشر و توجه به افترا را ندارد. همسرشت بنا را بر نقد و یا انتقاد میداند اما اتهام به جرمی که مدرکی برای اثباتش نیست، یک عمل مجرمانه است و این مجله به اصول اخلاقی روزنامهنگاری و قوانین محل انتشار، استان بریتیش کلمبیا، کانادا، پایبند است.
همسرشت امیدوار است تا همه به این اصول که باعث پیشرفت جوامع بشریست، پایبند باشند.
توییتی در واکنش به جوابیه شادی امین در پیششماره اول:
دیروز که جوابیهی شادی امین در مجلهی همسرشت رو میخوندم، به شکل خلاصه همه حرفش تو این پاراگراف جمع شده بود، که همهمون رو «اکانتهای مجهول الهویه» و «اقلیتی (برخی) از جامعه الجیبیتی» معرفی کرد.
مطمئن باش بر اساس آیدی اکانت هامون، ما یه مشت درخت و گل و گیاه و خوراکی و دارو و پرنده و چرنده نیستیم. دقیقا مثل تو آدمیم، فکر میکنیم، احساس میکنیم، میخونیم، کار میکنیم و… . تنها تفاوتمون با تو اینه، که برخلاف تو ما در شرایط آزاد و استانداردی نیستیم تا با اسمهای واقعی خودمون بنویسیم و فعالیت کنیم. اگر شرایط مناسب بود، یقینا ما هم با اسم و مشخصات واقعیمون برات مینوشتیم اما روش تو که مخالفانت رو اکانتهای مجهولالهویه و اقلیت خطاب میکنه، روش قدیمی و آشنایی هست.
همسرشت: در پی واکنشها به انتشار نقد و جوابیهی شادی امین، کاربران توییتر رنگینکمانی نسبت به آن واکنش دادند اما به جز جوابیهی عقیل عبیات، هیچ متن دیگری به دست همسرشت نرسیده است.
جوابیه عقیل عبیات در پاسخ به مطالب منتشر شده در شماره پیشین
ابتدا باید بگوییم صحبتها بعضی از دوستان علیرضا صحیح است. او قرار بود بعد از انتقال اطلاعات به تلفن جدید به تهران و نزد دوستانش برود و بعد از انجام آزمایش کرونا، تهران را به مقصد استانبول ترک کند.
خوب میپردازم به صحبتهایی که شایان میم در نقد ۱۳ صفحهای منتشر کردند.
من نمیدانم که آیا شایان میم با علیرضا در ارتباط بود و خود علیرضا به او گفته بود که هیچگونه رابطه عاطفی با من نداشته یا بنابر صحبتهای اشخاص دیگر این را منتشر کردهاند و آیا شایان میم با من زندگی کردهاند که به این نتیجه رسیدهاند. با توجه به اینکه شایان عزیز در کشور کانادا زندگی میکند و کاملا بر انواع روابط آشنایی دارند چطور میتوانند این سخن را بگوید .آیا شایان عزیز شما با تعریف Conjugal Partner آشنایی دارید یا خیر که چنین حرفی زدهاید؟
لازم به ذکر است تمام ویسهایی که از آن نام بردهاید، و بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال پخش کردهاند، را من به دست آنها رساندهام اما آنها مانند همیشه به جای نشر کامل صدا، فقط جایی که نیاز بود را کات کرده و منتشر کردند.
و اما شایان عزیز، در آنجا که میگویید گفتیم قاتلان دستگیر شدند و بعد آن را رد کردیم، من هیچ دخالتی در این موضوع نداشتم و تنها پلیس و اطرافیان مادر علیرضا برای آرام کردن حال او اینطور به او گفتند که من نیز همان را منتشر کردم. خاله علیرضا بعدتر به من گفت که حال مادرش بسیار بد بود و ما برای آرام کردن او این را گفتیم. من هیچ اشتباهی در نقل خبر نداشتم و همانطور اطلاع رسانی کردم. بعدها درست بودن آن برای همگان آشکار شد. با این حال، آن فعالین یا دوستانی که گفتند من دروغ میگوییم یا اشتباه گفتم و گفتند او را با تیر کشتهاند و به آنها بیشتر بها دادید، حال بپرسید چه کسی در انتشار خبر دروغ گفت و چه کسی عین حقیقت را منتشر کرد؟ بپرسید چه کسی به انتشار این خبر جلوگیری کرد و به دنبال کشته شدن در سکوت و پایمال شدن خون او بود؟
در آخر باید بگویم که شایان میم عزیز، تو قاضی نیستی که از روی حرف دیگران بخواهی و بفهمی رابطه عاطفی بین دو نفر وجود دارد یا خیر به ویژه که چیزی از زندگی آن دو نفر نمیدانی. برات آرزوی موفقیت دارم.
همینطور درباره انتشار فایل صوتی: رضوانه محمدی عزیز، دوست گرامی که به تو اعتماد کردم و موضوع را با تو در میان گذاشتم، در زمینه این صدایی که گفتی من در گروه منتشر کردم که بعد از آن استفاده شود باید بگوییم که این سناریو کاملا ساخته ذهن خودت بوده چرا که من نیازی به ضبط مکالمه خودم ندارم تا بعد در جایی منتشر کنم. آن هم طوری که اشخاصی بتوانند آن را ادیت کرده و بعد منتشر نمایند. از من برای ضربه زدن به سازمان شش رنگ استفاده کردی و من فهمیدم نمیشود هر کسی را دوست نامید. انسانها اینگونه هستند که اگر دستت را در عسل کنی و بعد در دهان آنها بگذاری، دستت را گاز میگیرند. تو فقط برای فرار از عواقب قانونی این کار، چنین سناریویی را طراحی کردی. همانطور که قبل از این مسیح ادمین صفحه persiansunbow تماس خصوصی من را ضبط و منتشر کرد که همه ما میدانیم این یک کار غیرقانونی است.
در مورد همین ادمین باید یک سری جملات را بیان کنم. ابتدا که این شخص یک فرد دروغگوست و تا زمانی که صفحه خود را از دسترس خارج نمیکرد با دیدن چند کلیپ میتوانستید بفهمید که چرا این شخص را دروغگو نام میدهم.
در چند ویدیو ایشان مدعی شدند که من از مرگ علیرضا سو استفاده کردم. این شخص که رابطه نه چندان صمیمی با علیرضا داشت بعد از اینکه با درخواست علیرضا برای او یک مکان در شهری که من قبلا در آن زندگی میکردم، پیدا کردم و پس از خروج او به ترکیه ارتباطش را با من و علیرضا قطع کرد و این در حالی است که خود را دوست صمیمی علیرضا و من را یک دوست ساده مینامد. سوالی که وجود دارد این است که چرا با اینکه تو دوست صمیمی آن مرحوم هستی، او برای تحقیق در مورد چگونگی رفتار و اخلاق مردم، آب و هوا و… در مورد همان شهری که در آن زندگی میکنی از من لینک گروه پناهندگان ترکیه را خواست ولی او این سوال را از تو نپرسید؟ چرا زمانی که یک متن در گروه نوشت از آن ۱۶۰ نفر هیچکس به او جواب نداد و حتی کسی او را نمیشناخت اما بعد از مرگ همه آن ۱۶۰ نفر شدند دوست و رفیق او؟ همین طور، تو در تماس با من ادعا داشتی او قصد داشت پیش تو بیاید و زندگی کند و دوباره در ویدیویی دیگر باز هم این ادعا را کردی. چطور بعد از فرستادن چند ویس از هدف علیرضا یک ویدیوی دیگر ساختی و در آن ادعا کردی هدف از آمدن او پیش من به خاطر مسائل مالی بود و نه چیز دیگر؟
اما در همین ادعای تو سوالی دیگر نهفته است. اگر من یک دوست معمولی هستم و تو دوست صمیمی او هستی، که ادعا میکنی سرمایه دار هستی و نیاز مالی نداری و صمیمیت خودت را با عکس داشتن با او نشان میدهی، چرا دوست صمیمی سرمایهدار خود را رها کند و خود را در مسیری طولانی برای آمدن به سمت یک دوست معمولی که سرمایهدار نیست و حتی او را یک بار ندیده است قرار دهد؟ مگر ادعا نکردی که آمدن او پیش من فقط برای مسائل مالیست؛ پس تو که سرمایهدار هستی چرا علیرضا میخواست نزدِ منِ فقیر بیاید؟
در ضمن آنجا که گفتی پول عملها را دوست داران علیرضا پرداخت کردهاند، اطلاعات غلط دادی. این کاملا اشتباه است و هزینههای عمل علیرضا بالغ بر بیش از ۶۰ میلیون تومان بوده که آنها را پدرش زمانی که رابطه خوبی با هم داشتهاند برای او پرداخت کرده بود. البته همین هم باعث نفرت برادران به علیرضا و تخریب او پیش پدرش را دوچندان کرده بود. مثلا با گفتن این که چرا به او اینقدر توجه میکنی، او آبروی ما را برده است، نگاه کن چگونه راه میرود، چگونه لباس میپوشد و… . در آخر همین نفرت با آشکار شدنِ همجنسگرایی علیرضا بیشتر شده و به آنها بهانهای برای کشتن علیرضا میدهد.
اما سخن پایانی من با خوانندگان است. آیا این عاقلانه است که شما به جای رفتن پیش یک رفیق صمیمی او را رها کنید و برای زندگی بروید پیش یک دوست معمولی که او را ندیدهاید و معلوم نیست چه نیتی دارد؟ کدام را انتخاب میکنید؟ آیا میتوان به حرفهای یک دروغگو اعتماد کرد میتوان باور کرد که او راست میگویید؟
تا یادم نرفته بگوییم اگر میدانی که حرفهای تو درست است و کار درست را انجام دادهای و من دروغگو و سواستفادهگر هستم، چرا از خون دوست صمیمیت حمایت نکردی و با وجود زندگی کردن در یک کشور از من شکایت نکردی و من را به دادگاه نکشاندی؟ چرا؟
اما میدانی من تمام کارهای شکایت از تو را انجام دادم به خاطر تخریب من تشکیل یک کانال افترا با همدستی اشخاص دیگر تهدید زندگی من تجاوز به حریم خصوصی با منتشر کردن تماس خصوصی من و لو دادن موقعیت مکانی من و میدانستم که اگر این کار را انجام دهم با وجود تمامی شواهد تو مجرم شناخته میشوی و حتی ممکن است تو را به کشورت دیپورت کنند اما من این کار را انجام ندادم وبارها به تو گفتم دست از افترا و تخریب بردار چرا که تخریب من مهم نیست در زندگی هر انسان موفقی حرف و حدیثها زیادی وجود دارد. اگر من اینکار را میکردم چگونه میتوانستم خود را حامی حقوق جامعه الجیبیتی بنامم با به خطر انداختن جان یک شخص از همان جامعه فقط به خاطر اعاده حیثیت خودم؟ فرق من و خودت را میبینی؟ اما تو هیچ بویی از رابطه نداری و حتی نمیدانی چند مهری یا چند عشقی چیست. اگر میدانستی برای اثبات اینکه آن مرحوم شریک زندگی و شریک عاطفی من نیست آن ویدیو را منتشر نمیکردی.
همه اینها را کنار بگذاریم، میماند داستان خبر رسانی. اگر شما یک روزنامهنگار، یک وبلاگنویس و یا یک خبرنگار باشید به خوبی میدانید همیشه امکان منتشر شدن خبر به اشتباه وجود دارد و تصحیح خبر یک امر کاملا عادی است. همانگونه که اکثر خبرگزاریهای بزرگ دنیا عمل میکنند؛ پس این نقض نیست.