حفيظ الله عمادي با ترجمهی سپهر

حفیظ الله عمادی، زاده افغانستان، محقق، نویسنده و دکترای فلسفه است. او در زمینه سیاست و فرهنگ کشورهای آسیای میانه و خصوصا افغانستان به موسسات غیردولتی مشاوره میدهد. او در مقاله “سیاست همجنسگرایی”، وضعيت جامعه الجیبیتی را در جامعه افغانستان در زمان طالبان و همچنین پس از سقوط حکومت طالبان بررسی کرده است. همچنین مباحثی مانند ریشههای فرهنگی همجنسخواهی و مخالفتهای مذهبی نیز در این مقاله بررسی شدهاند.
چکيده
در افغانستان، اقليتها مورد آزار، ارعاب و حتي مرگ توسط افراطيهاي اسلامگرا قرار مي گيرند و رهبران محافظهکار جامعه نيز، سعي در ارائه قرائتي خاص از متون ديني دارند و مخالفان اين قرائت و حاکميت را مورد مجازات قرار ميدهند. اعمال چنين تدابيري، باعث شده است تا امنيت جامعه اقليتهاي جنسي و جنسيتي نيز مورد مخاطره قرار گيرد، چرا که اعضاي اين جامعه مجبور به مخفي نگاه داشتن هويت خود شدهاند و نميتوانند به راحتي درباره گرايشهاي خود صحبت کنند. نهادهاي حکومتي و سازمانهاي جامعه مدني نيز به دليل ترس از واکنش شديد گروههاي مذهبي، رهبران محافظهکار مذهبي و روحانيون، دفاعي از حقوق اين گروه نميکنند و به طور عامدانه از صحبت درباره چنين مسائلي اجتناب ميکنند. فقدان آموزش عمومي و آگاهي اجتماعي باعث شده است تا جرمانگاري، تنفر و آزار جامعه کويير، که بخشي جدانشدني از جامعه مدرن افغانستان است، ادامه يابد.
مقدمه
يکي از سياستهاي دولت آمريکا در راستاي ملتسازي در دوران پس از حکومت طالبان در افغانستان، حمايت و اشاعه حقوق بشر و حقوق زنان بود. افرادي که پس سقوط دولت تحت حمايت شوروي در سال 1992، تحت ظلم رهبران مجاهدين و جنگجويان اسلامي قرار داشتند، به طرز ساده لوحانهاي باور داشتند که دولت آمريکا رهبران و فرماندهان اسلامگرا را به دليل ظلم بي حد و اندازه، مهار خواهد کرد. اما هنگامي که آمريکا دولتي ائتلافي متشکل از جنگجويان جهادي به رياست حامد کرزي تشکيل داد، طيفهاي گستردهاي از مردم نااميد شدند. شورشيان نظامي اسلامگرا که اکنون دوباره در قدرت قرار داشتند، به رفتارهاي گذشته خود ادامه دادند و آمريکا نيز چشم خود را بر روي نحوه حکمراني ظالمانه اين گروه بست.
جنگجويان اسلامگرا اکنون خود را حامي هنر، فرهنگ و مدرنيته معرفي ميکردند و ادعاي احترام به حقوق بشر داشتند، اما همچنان به آزار و اذيت افرادي که با ديدگاهها و عملکرد آنها موافق نبودند، ادامه ميدادند. اقدامات سرکوبگرايانه، سياستهاي تبعيضآميز و خشونت عليه اقليتهاي ديني و قومي باعث مهاجرت بسياري از جمله هندوها و سيکهاي افغانستان شد. اما انعطاف سازنده و استراتژي اختفا باعث شد گروههاي اقليت زيادي مثل بهاييها يا اعضاي جماعت اسلامي احمديه، در اين فضاي خشونتآميز دوام بياورند. اقليتهاي جنسي و جنسيتي مثل همجنسگرايان، دوجنسگرايان و ترنسجندرها (الجيبيتي) از حقوق فردي و آزاديهاي اجتماعي خود محروم شدند و اعضاي اين جامعه براي اجتناب از آزار، ارعاب و خطر مرگ، مجبور به مخفي نگاهداشتن هويت خود شدند.
همجنسگرايي در افعانستان ممنوع است و صحبت درباره گرايشهاي جنسي نيز تابو محسوب ميشود. در مطبوعات و رسانههاي ديجيتال اين کشور، صحبتي در اين باره به ميان نميآيد چرا که بحث درباره چنين موضوعاتي، اهانت به اسلام و سبک زندگي محسوب ميشود. به دليل اين فاکتورها، آماري در دست نيست که چند درصد از جامعه افغانستان را گروههاي کويير تشکيل ميدهند. افرادي که به همجنس خود گرايش دارند، معمولا به دليل ترس از مطرود شدن و تحت تبعيض قرار گرفتن، گرايش خود را از والدين، اعضاي خانواده و دوستان خود مخفي ميکنند. اقليتهاي جنسي در افغانستان به دليل وجود جامعه سرکوبگر و محيط فرهنگي، مجبور به رعايت نرمها و موازين جامعه هستند. آنها مجبور ميشوند خلاف ميل خود ازدواج کنند و سعي ميکنند با تن دادن به ازدواج، خود را فردي عادي جلوه دهند.
مطالب زيادي بر روي اقليتهاي ديني و قومي در فرايند ملتسازي در افغانستان تمرکز کرده اند، اما مسئله همجنسگرايي و اقليتهاي جنسي و جنسيتي در ميان محققان و پژوهشگران و موسسات تحقيقاتي مورد غفلت واقع شده است، در نتيجه زمينه بحث و تحقيق بيشتر درباره همجنسگرايي و بررسي مشکلات روزمره اعضاي جامعه اقليتهاي جنسي فراهم نشده است. البته اخيرا با فرار بعضي از اعضاي اين جامعه به اروپا و آمريکاي شمالي، مطالبي در زمينه اقليتهاي جنسي در افغانستان به نشر رسيده است. اين آثار، بيشتر شامل خاطرات افغانهايي است که در آن زمان زندگي ميکردند. چنين آثاري ميتواند به روشنگري در ميان جوامع بينالمللي و افکار عمومي در همين باره کمک کند.
اين مقاله سعي دارد فقدان مطالعات در زمينه جامعه اقليتهاي جنسي را کاهش دهد. اين مقاله، موضوع همجنسگرايي و وضعيت جامعه الجيبيتي را در جامعه افغانستان بررسي ميکند و ناتواني نهادها و سازمانهاي مدني و حقوق بشري براي فشار بر دولتها براي وضع قوانين حمايتي و حفاظت از امنيت اين جامعه را کنکاش خواهد کرد. اقليتهاي جنسي و جنسيتي بخشي جداييناپذير از جامعه و بافت فرهنگي هر کشوري هستند که نقش آنها در روند ملتسازي با نقش تمامي شهروندان برابري ميکند.
نگارنده از منابع اوليه مانند ادبيات منتشر شده توسط اعضاي اين جامعه در خارج از افغانستان و اطلاعات مرتبطي که به صورت آنلاين منتشر شده است، استفاده کرده است. همچنين منابع ثانويه مانند مقالات و گزارشهاي خبري که در رسانههاي غربي منتشر شدهاند نيز مورد بررسي قرار گرفته است. به علاوه، سعي شده است اطلاعات مورد استفاده با مشورت افراد آگاه، دوستان و همکاران، هم در مجامع علمي و هم در موسسات عمومي و خصوصي در افغانستان و خارج از اين کشور، صحت سنجي و راستيآزمايي شود.
مذهب، همجنسگرايي و روابط جنسي خارج از چارچوب
هرچند مباحث همجنسگرايي و تمايل به جنس موافق به تاريخ باستان باز ميگردند، اما بحث در اين باره از اواخر قرن نوزدهم آغاز گرديد و در دوره پست مدرن، خصوصا پس از آغاز جنبش الجيبيتي در غرب، گسترش بيشتري يافت و در کشورهاي درحال توسعه، مطالعات بيشتري در اين باره انجام گرفت. عليرغم اين که دستآوردهاي علمي زيادي در سالهاي اخير در اين مباحث به دست آمده است، اما همچنان همجنسگرايي مخالفان زيادي دارند. اين مخالفت بر روي دو استدلال پايدار است: نخست، مدافعان قانون طبيعت و دوم، طرفداران قوانين الهي (زاد و ولد). اين دو گروه، توجيه کافي براي ممنوعيت همجنسگرايي را در اين استدلالها ميبينند. گروهي از مخالفان، همجنسگرايي را نوعي انحراف از سير تکامل زيستي ميانگارند و باورمندان به قوانين الهي نيز، همجنسگرايي را گناه ميدانند و ارتکاب به چنين اعمالي را سرپيچي از قوانين خدا تلقي ميکنند.
همجنسگرايي در اسلام ممنوع است و منبع اين ممنوعيت نيز به نکوهش رابطه جنسي دو مرد در قرآن باز ميگردد. آيات 80 تا 81 سوره هود بيان ميکند که ما لوط را براي شما فرستاديم، که به مردم خود گفت: چرا چنين اعمال شنيعي را که هيچ کس تا کنون در دنيا انجام نداده است، انجام ميدهيد؟ به جاي ارضا با زن، به دنبال شهوت با مرد هستيد.” البته در قرآن آياتي وجود دارد که بيان ميکند افرادي که از نوشيدن (الکل)، زنا، فساد و غيره در اين دنيا خودداري کنند، در آخرت و در بهشت پاداش دريافت خواهند کرد. در توصيف بهشت گفته شده که “غلاماني مانند مرواريد در صدف در ميان شما خواهند گشت … و پسران هميشه جواني براي خدمت به آنها خواهند بود.” اين آيات به صراحت شهوت و ميل مردان نسبت به پسران را بيان ميکند.
علماي اسلام باور دارند که کلمات عياشي يا بيحيايي در قرآن، به معناي لواط است. هر چند، در قرآن مجازات مرگ براي لواط ذکر نشده است، اما قوانين شريعت، جزاي لواط را مرگ در نظر گرفته است. چهار مکتب اسلام (حنفي، مالکي، شفيعي و حنبلي) که بر اساس موسسان اين مکاتب نام گذاري شده اند، اشد مجازات را براي رابطه با همجنس در نظر گرفتهاند. البته مکتب حنفي که به اصل کسر، قوانين اجماع و مرجعيت و نظر شخصي علما باور دارد، معتقد به تفسير لغوي قرآن نيست و مجازات گناه را به دادگاه واگذار ميکند.
اسلام به هيچ رابطه يا رفتار جنسي خارج از ازدواج سنتي بين مرد و زن باور ندارد و اگر افرادي در جامعه اسلامي به چنين رفتاري مرتکب شوند، شامل مجازات خواهند شد. براي مثال، اگر مردي متاهل با زني متاهل رابطه جنسي داشته باشد، مرتکب گناهي به نام زنا شدهاند. در چنين مواقعي، فردي که متاهل است به اعدام با سنگسار محکوم ميشود و اگر ازدواج نکرده باشد، محکوم به شلاق در ملا عام خواهد شد. گفتمان ديني با تعريف اخلاقيات مشخص و تشکيل جامعه و فرهنگي بسته و سخت، تمايلات همجنسخواهانه يا دگرجنسخواهانه را به رسميت نميشناسد.
عليرغم مخالفت با همجنسگرايي، ارائه خدمات جنسي از سوي مردان به مردان ديگر و روابط زنانه با محوريت رمانتيک و جنسي در جوامع ديني و سکولار يافت شده است. مردان و زنان به طور طبيعي به سوي همجنس خود تمايل دارند اما قوانين اجتماعي وضع شده و رسوم اجتماعي باعث کاهش اين روابط شده است. در طي سالهاي اخير، ظهور اسلام بنيادگرايانه در جوامع اسلامي باعث شده است خطري جدي امنيت مردان و زنان همجنسخواه را تهديد کند. قوانين سختگيرانه اسلامي که اکنون در جوامع مسلمان حاکم است باعث شده اقليتهاي جنسي و جنسيتي تمايلات جنسي خود را پنهان کنند.
رهبران مذهبي محافظهکار که ملا نام دارند، همجنسگرايي را نوعي سرپيجي از سبک زندگي اسلامي تلقي ميکنند و اين عمل را که گناهي کبيره ميدانند، مذمت ميکنند يا باور دارند چنين رفتاري جوامع اسلامي را آلوده خواهد کرد. اين رهبران به مسلمانان جامعه ميگويند که با مرداني که با ديگر مردان همانند زنان رفتار ميکنند برخورد کنند تا امت اسلامي را از وجود چنين افرادي پاک سازند. در چنين فضايي که جامعه، فرهنگ و فضاي سياسي به شدت سرکوبگر است، صحبت درباره گرايشهاي جنسي تابو محسوب ميشود و همجنسگرايان مرد و زن در صورت افشاي هويت، شامل مجازاتهاي شديد قرار خواهند گرفت.
ادامهی اين مقاله را در شمارهی آينده، مهر 1400 بخوانيد
دریافت آخرین مطالب مجله همسرشت
برای دربافت آخرین مطالب منتشر شده در وبسایت و فایل پیدیاف مجله، لطفا با ایمیل خود ثبت نام کنید
همسرشت در شبکههای اجتماعی